میوزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه
میکند انگار خورشیدی ظهور از قتلگاه
فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرتفزای طور شود جلوهزارمان
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
دلی که الفت دیرینه با بلا دارد
همیشه دست در آغوشِ اِبتلا دارد