با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد
این سفر با کولهباری مختصر آغاز شد
میوزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه
میکند انگار خورشیدی ظهور از قتلگاه
فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرتفزای طور شود جلوهزارمان
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را
دلی که الفت دیرینه با بلا دارد
همیشه دست در آغوشِ اِبتلا دارد