گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت