عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی