رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری