هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ ابن الرضا، به نام است او
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
دقیقههای پر از التهاب دفتر بود
و شاعری که در اندوه خود شناور بود