مسمّط | شعر هیأت

گر چه از غم، شکسته بالِ من است
اشک من شاهد ملالِ من است

محمدجواد غفورزاده

چلچراغ هدایت (جلد۲)

مسمّط

حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است
حاج قاسم رفت و راه بی‌کرانی مانده است

مهدی جهاندار

حدود ساعت یک

مسمّط

«چرا تو ای شکسته‌دل! خدا خدا نمی‌کنی
خدای چاره‌ساز را، چرا صدا نمی‌کنی»

محمدجواد غفورزاده

چلچراغ هدایت (جلد۱)

مسمّط

به ابتدا رسیده‌ای، به انتها رسیده‌ای
به درک اولین و آخرین صدا رسیده‌ای

سیدمحمدجواد شرافت

مسمّط

ای که دل غریب من، با تو شد آشنا، رضا
اشک من است پنجه در پنجرۀ تو یا رضا

محمدجواد غفورزاده

آیه ۸۸

مسمّط

دنیای کلام تو جهان برکات است
عمری‌ست جهان ریزه‌خور این کلمات است

سیدمحمدجواد شرافت

مسمّط

صبح است و در بزم چمن، هر گل تبسمّ می‌کند
باغ از طراوت، حُسن یوسف را تجسّم می‌کند

محمدجواد غفورزاده

آیه ۸۸

مسمّط

ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم
ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم

غلامرضا سازگار

نخل میثم (جلد۴)

مسمّط

بخوان هشتمین جلوۀ ربنا را
امام قدر را امیر قضا را

سیدمحمدجواد شرافت

مسمّط

تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم
ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم

یوسف رحیمی

مسمّط

ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده
ای وای از آن شروع به آخر نیامده

مهدی جهاندار

مسمّط

گفت: در می‌زنند مهمان است
گفت: آیا صدای سلمان است؟

سیدحمیدرضا برقعی

قبله مایل به تو

مسمّط