امروز دلتنگم، نمیدانم چرا! شاید...
این عمر با من راه میآید؟ نمیآید؟
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
آن روز هرچند آخرین روز جهان باشد
باید شروع فصل خوب داستان باشد
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
ای چشمهایت جاری از آیات فروردین
سرشارتر از شاخههای روشنِ «والتّین»