گریه بود اولین صدا، آری!
روز اول که چشم وا کردیم
حرکت از منا شروع شد و
در تب کربلا به اوج رسید
عشق تو کوچهگرد کرد مرا
این منِ از همیشه تنهاتر
لحظهٔ سخت امتحان شده بود
چقَدَر خوب امتحان دادی
ای که بر روشنای چهرهٔ خود نور پیغمبر سحر داری
نوری از آفتاب روشنتر رویی از ماه خوبتر داری