شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

شعر استدلال‌محور

۱
با آن که شعر، عرصه بیان عواطف است نه افکار؛ اما می‌تواند با هنرنمایی‌های شاعر، به فضایی تبدیل شود برای مواجهه با مخالفان و منکران یک حقیقت؛ آن‌گاه که شاعر با استدلال‌های هنری احتجاج کند و با بیان حسی و  تاثیرگذارش مخاطب یا منکر را اقناع نماید.

۲
این نوع اشعار که عموماً مضمون‌محور، استدلال‌محور یا پیام‌محور است طبق شرایطی سروده می‌شود:

الف) استدلال‌های ارائه شده باید با محوریت عکس‌العمل‌های عاطفی شاعر همراه باشد.
ب) نحوه بیان شعر حتماً باید غیرمستقیم باشد تا به نظم و شعار کشیده نشود.
ج) اقتضائات و شرایط بلاغت کلام در آن رعایت شود.

۳
برای ارائه استدلال‌های شاعرانه چند راه جذاب و کلنجارآفرین وجود دارد:

الف) حقیقی:
بهره‌گیری و الهام از آیات و روایات
اقتباس از باورهای مردمی و ارائه به شیوه تمثیل یا اسلوب معادله

ب) مجازی و غیرحقیقی:
 مثل حسن تعلیل

۴
ببینید حافظ در مواجهه با فردی که گناهکارش خوانده چه عکس‌العمل عاطفی اما شاعرانه‌ای نشان داده است؛ تا مخالف او به خوبی مجاب شود و دیگر در باره گناه حافظ حرفی نزند. به این دو بیت حافظ دقت کنید:

 عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
 که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت!
 من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را کوش(باش)
 هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت!

۵
ظاهراً این دو بیت برگرفته از این آیه قرآن است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا» (سوره جاثیه، آیه ۱۵)

شاعر با اتکا بر مفهوم آیه قرآن و با نگرشی شاعرانه درباره یک رفتار سوء، واکنش عاطفی خود را نشان داده است.
می‌بینید که به‌ظاهر نشانی از آیه در بیت نیست اما مضمون آن قرآنی است؛
این نوع اقتباس در شعر«حل» نام دارد؛ درست مثل حل شدن شکر در آب که به‌ظاهر نشانی از شکر نیست ولی آب را شیرین کرده است...

۶
از ظاهر بیت می‌فهمیم شاعر دارد به رفتار فردی پاسخ می‌گوید:
 در کار من دخالت نکن! (من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش)
 یعنی: تو بیشتر از من به این دقت نیاز داری!
 این  نوع کلام، به‌جز این که عکس‌العمل عاطفی شاعر را نشان می‌دهد محتوایی را نیز انتقال می‌دهد.
 دلیل محتوایی او را دقت کنید: گناه دگران در تو نخواهند نوشت!
 یعنی: هر کسی نتیجه عمل خود را خواهد دید!

۷
بعد از مطالعه شعر متوجه می‌شویم نوعی تمسخر و تعریض در کلام حافظ وجود دارد، در برابر کسی که بیش از حد، نگران دین و ایمان دیگران است اما به رفتار خود توجهی ندارد! از اعتقادات خود بی‌خبر است اما درباره اعتقادات دیگران پرس‌وجو می‌کند و نسبت به آن حساسیت دارد!

حافظ با این عکس‌العمل عاطفی  به او می‌فهماند:
 نگران من نباش!
 گناه من برای تو نوشته نمی‌شود!
 خیلی نگرانی باغچه خودت را بیل بزن!

 در این ابیات می‌بینیم حافظ بدون آن‌که نصیحت کند یا مستقیماً پیامی ارائه دهد، نوعی عکس‌العمل عاطفی مردمی را در شعر خود بازسازی می‌کند؛  در عین حال استدلال منطقی و قانع کننده‌ای نیز ارائه می‌کند.

۸
یادمان باشد:
برای انتقال افکار خود، بهتر است به جای شعار دادن و رو حرف زدن، تلاش کنیم استدلال‌ها و مواضع فکری خود را باید
اولاً
در قالب عکس‌العمل‌های عاطفی
و ثانیاً
به بیانی شاعرانه نشان دهیم.
راز شاعرانگی حافظ و مریدان او جز این نیست.

۹
در این غزل از محمدحسین ملکیان نیز ردپای استدلال‌گرایی در شعر را به‌وضوح می‌بینیم که شاعر سعی دارد درلابلای واکنش‌های عاطفی آن را شاعرانه جلوه دهد:

تصور کن تو در سنگر، وَ داعش در کمین باشد
تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد

تصور کن بیفتی دست داعش، تازه در دستت
عقیق سرخ باشد، «یاعلی» نقش نگین باشد

تصور کن که روی بازویت لبیک یا زینب
و نامت نام فرزند امیرالمؤمنین باشد

تصور کن علی باشی و تنها، آن‌طرف اما
سپاه ناکثین و مارقین و قاسطین باشد...

تصور کن بپرسند از کجایی؟ شیعه‌ای؟ باید
برای هر سؤالی پاسخت در آستین باشد

تصور کن لبانت خشک باشد مثل اربابت
فقط دلواپس طفلت نباشی، فرقش این باشد!

تصور کن نفربرهای دشمن اسب باشند و
ببینی پیکر یاران تو روی زمین باشد

تصور کن کسی که می‌برد با خود تو را، شمر است
تصور کن برادر! کربلا شاید همین باشد

چه خواهی کرد؟ مثل من تو هم پاهات می‌لرزد؟
اگر یک سمت دنیا باشد و یک سمت دین باشد؟

هزاران بار دیدم عکس آخر را، نفهمیدم
چه باعث می‌شود یک مرد تا این حد متین باشد

گمانم چشم «محسن» رو به قاب تازه‌ای وا شد
گمانم حق در آن تصویر، با «روح الامین» باشد
::
جوابم را ندادی ای برادرجان! چه خواهی کرد؟
تصور کن تو باشی، شمر باشد، دوربین باشد!


۱۰
در شعر معاصر به‌ویژه در شعر ولایی نیز شعر پیام‌محور، روشنگرانه و استدلال‌گرا به وفور وجود دارد؛ اما هنگام مطالعه شعر، این سؤال مهم، گاهی ذهن ما را به خود مشغول می‌دارد که:
ـ شاعر محترم چقدر در بیان استدلال‌ها به نحوه شاعرانه دقت داشته است؟
ـ آیا قوانین سرایش شعر روشنگرانه و استدلال‌محور را می‌شناسد؟

حال به این نمونه ـ که با همان موضوع سروده شده ـ دقت کنید:

ای پاسدار حرمت سالار اهل‌بیت
از ما سلام بر تو علمدار اهل‌بیت

مثل حسین پخش شدی در همه جهان
بختت بلند، ای که شدی یار اهل‌بیت

رأس الحسین بر سر تو افتخار کرد
وقتی بریده شد سرِ سردار اهل‌بیت

خون تو مثل خون خدا جوشد از زمین
خون‌ها به‌جوش آمده، سرشار اهل‌بیت

یک اربعین ز قبل محرم شدی شهید
چله‌نشینی تو ز اسرار اهل‌بیت

گشتند اهل‌بیت خریدار نیّتت
دیدند چون دل تو خریدار اهل‌بیت

منصور هم چنان تو أناالحق نگفته است
رفتی تو در عمل به سر دار اهل‌بیت

الحق مدافع حرم پاک زینبی
اصلاً وجود توست گرفتار اهل‌بیت

دیدم که بر سر تو لگد می‌زند عدو
یاد آمدم ز سید و سالار اهل‌بیت

با طعم تازیانه تنت آشنا که شد
در خاطرت گذشت ز آزار اهل‌بیت

ای روضهٔ تو روضهٔ گودال قتلگاه
غم‌های توست مونس و غمخوار اهل‌بیت

با این وجود رأس تو بر نیزه‌ها نرفت
خون گریه کن به غربت غمبار اهل‌بیت

تیر سه‌شعبه بر گلوی کودکت نخورد
این دردِ بی‌دواست فقط کار اهل‌بیت(؟)

بیت تو را به دست اسیری نبرده‌اند(؟)
ای وایِ من ز دیدهٔ خونبار اهل‌بیت

زینب کجا و کوفه و شام بلا کجا
بازار شام شد سرِ بازار اهل‌بیت

سجاد را به ناقهٔ عریان نشانده‌اند
باید که مُرد از غم بیمار اهل‌بیت

بر این حدیث دیدهٔ زهرا گریسته
ای جان فدای چشم گهربار اهل‌بیت

دیدم که سر درِ حرمت غرق پرچم است
یعنی تویی همیشه عزادار اهل‌بیت

پدیدآورنده