شعر، یک مجموعۀ منسجم

«باغ سنگ»

دلا تا باغ سنگی در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ، شعرت سورۀ یاسین نخواهد شد

فریبت می‌دهند این فصل‌ها، تقویم‌ها، گل‌ها
از اسفند شما پیداست فروردین نخواهد شد

مگر در جست‌ وجوی ربّنای دیگری باشیم
وگرنه صد دعا زین دست یک آمین نخواهد شد

مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم
خدا با ما که دل‌تنگیم، سرسنگین نخواهد شد

به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله‌ور در باد
بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد

علیرضا قزوه


شعر مثل موسیقی، معماری و بسیاری از دیگر هنرها مجموعه‌ای از قطعات است که بر اساس نظم و هارمونی خاصی در کنار هم نشسته و یک هیأت یا شکل خاص را پدید آورده است؛اگر به یک بنای تاریخی و نوع معماری آن مدتی به چشم واقع‌بین ـ نه نگاه سطحی‌نگر ـ بنگرید، به آن هیأت هنری یا شکل و هنجار خاص ایجاد شده پی خواهید برد.

شاعر برای آن‌ که مخاطب به هنجار و هیأت خاص ایجاد شده در شعرش پی برد، لازم است زمینه‌های ایجاد این ارتباط را فراهم کند.از جملۀ این زمینه‌ها وحدت افقی و عمودی در زبان شعر است.مقصود از وحدت افقی، ارتباط طولی میان اجزای بیت، چه از نظر محتوایی و چه از نظر هنری است. در وحدت عمودی نیز همین انتظار از شعر شاعر می‌رود. یعنی اجزای شعر (مصراع‌ها و ابیات) نیز از نظر ساختار زبانی و هنر کلامی از یک سنخ باشند و روایت‌ها، مضمون‌سازی‌ها و تصویرپردازی‌ها با هم یک مجموعه را تشکیل دهند.

در شعر «باغ سنگ» اثر علیرضا قزوه، وحدت میان اجزای شعر اتفاق افتاده است اما بیشتر در محور افقی شعر. هرچند از حیث محتوا در محور عمودی کاملاً یکدست است اما تغییر ضمیر در ابیات که بسیار اتفاق افتاده، شعر را از یکدستی انداخته است و همین امر بر محور عمودی تأثیر بسیاری گذاشته است.با این وجود، این غزل از بهترین نمونه‌های شعر اعتراضی با موضوع انتظار است که بارها آن را باید خواند و به واژه ‌واژۀ آن اندیشید.

پدیدآورنده
درباره شاعر