...باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
یاس بوی مهربانی میدهد
عطر دوران جوانی میدهد
یاسها یادآور پروانهاند
یاسها پیغمبران خانهاند...
یاس در هر جا نوید آشتیست
یاس، دامان سپید آشتیست
در شبان ما كه شد خورشید؟ یاس
بر لبان ما كه میخندید؟ یاس
یاس یك شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یك سحر مهمان ماست
بعد روی صبح پرپر میشود
راهی شبهای دیگر میشود
یاس مثل عطر پاك نیّت است
یاس استنشاق معصومیّت است
یاس را آیینهها رو كردهاند
یاس را پیغمبران بو كردهاند
یاس بوی حوض كوثر میدهد
عطر اخلاق پیمبر میدهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانههای اشكش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
میچكانید اشک حیدر را به راه
عشق محزون علی یاس است و بس
چشم او یك چشمه الماس است و بس
اشک میریزد علی مانند رود
بر تن زهرا: گل یاس کبود...
گریه كن حیدر كه مقصد مشكل است
این جدایی از محمد مشكل است
گریه کن زیرا که دُخت آفتاب
بیخبر باید بخوابد در تراب
این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین...
گریه كن زیرا كه گلها دیدهاند
یاسهای مهربان كوچیدهاند...
احمد عزیزی
🔹«نماد ابزاری برای بیان تصوّر یا مفهومی است که برای حواس و ادراک ما غایب، غیرقابل شناخت و غیبی به شمار میآید. در نتیجه، کاربرد نمادها از جمله ضروریات زندگی انسان است، زیرا آدمی همواره در زندگی خود با مفاهیم و معانی غیرمادی سر و کار داشته و دارد.» (لاجوردی،۱۳۹۰: ۸۸)
«طبق نظر پائول تیلیخ نمادها به دو دسته تقسیم میشوند:
۱. نمادهای بازنما (حکایتگر) که ویژگی نماد واقعی را دارند.
۲. نمادهایی که ویژگی نماد واقعی را دارا نیستند و تنها نشانهاند، مانند: نشانههای منطقی و ریاضی.» (همان:۹۱)
🔹در مثنوی احمد عزیزی «یاس» به عنوان نماد معرفی و شناخته میشود و هرکجا که واژۀ یاس قرار میگیرد منظور از آن، حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) است.
استعاره، زمانی به نماد تبدیل میشود که بتواند اثرگذار باشد و در آثار دیگر نمود پیدا کند. ترکیبهایی مثل: «یاس کبود»، «یاس نیلی»، «یاس مدینه» و «یاس علی»... با محوریت یاس گسترش پیدا کرد و در نامگذاری آثار ادبی، هنری، نمایشی... اثرگذار است.
🔹تأثیر نماد در زندگی روزمره تا حدی است که ابزار بیان کنایی و هدف گوینده و صاحب اثر؛ و همچنین شناخت شخصیت اصلی قرار میگیرد. در شعر آیینی نمونههای اندکی از این نمادآفرینی را مشاهده میکنیم:
▫️در شعر فاطمی: کوه
کوه آهسته گام بر میداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
سعید بیابانکی
▫️در شعر عاشورایی: نی
خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا از نی، خوشا از سر سرودن
خوشا نینامهای دیگر سرودن
قیصر امینپور
🔹در شعرهای مورد اشاره، بین واژۀ نماد و شخصیت اصلی شباهتهایی وجود دارد و امکان کشف ادبی را برای شاعر فراهم میکند.
«گل یاس» گلی خوشبو است و به رنگ سفید، قرمز، زرد، و کبود است؛ بوی گل یاس آرامشبخش است، اعصاب را تسکین میدهد و در عطرسازی از آن استفاده میشود.
«کوه از یک سو از نمادپردازی فضایی متعالی مانند بلند، عمودی، قائم، برترین و... بهرهمند است و از سوی دیگر قلمرو تجلیّات قداست آثار جوّی است و به این اعتبار اقامتگاه خدایان به شمار میرود. دست یافتن به قلّههای بلند کوه برای بشر ابتدایی به اندازۀ رسیدن به آسمان ناممکن بود.» (لاجوردی،۱۳۹۰: ۱۰۰)
«نی» تمثیل از انسان عاشق، رها شده از تعلّقات و انعکاس صدای الهی در عرفان است که مولوی هم در ابتدای دفتر اول مثنوی خویش از نی با کارکردی نمادین استفاده میکند:
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
🔹«به کارگیری نماد در شعر، به دو شکل:
۱. استفاده از نمادهای گذشتگان و معاصران
۲. آفرینش نماد تازه، قابل تصوّر است.» (براهنی،۱۳۸۰: ۱۲۱)
به صورت کلی، استفاده از نماد در شعر فاطمی، موجب تعالی ذهنی مخاطب، بیان تمثیلی تاریخ و مقتل، و ماندگاری در ذهن مخاطب خواهد شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📗لاجوردی، فاطمه؛ طالشبابایی، حکیمه (۱۳۹۰) نماد پردازی بلندی در اندیشۀ دینی. پژوهش ادیان(علمی پژوهشی)، سال پنجم، شماره۹.
📗براهنی، رضا (۱۳۸۰) طلا در مس. جلد اول، تهران: زریاب.