شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

رحمةٌ للعالمين

کيستی ای خنده‌هايت رحمةٌ للعالمين
گيسوانت ليلةالقدر سماوات و زمین

ای اشارت‌های ابروهای تو لا ريب فيه
مهربانی‌های چشمانت هدیً للمتقين

ای شب معراج، سبحان الذی أسرای من
عروة الوثقی‌ست دامان تو يا حبل المتين

ايّها المزّمّل امشب تا سحر بيدار باش
تا طلوع فجر قرآن‌ها بخوانی با یقین

در رکوع کيست آن زيباترين انگشتری
راز بگشا ای نماز اولين و آخرين

نخل‌های سال‌ها خشکيده خرما می‌دهند
می‌نشينی تا کنار اين دل چادرنشين