شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

شهید داغ حسین

تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست

شهید داغ حسین است و ما در این فکریم
که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست

هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد
هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست

هنوز چشم به راه است ماه برگردد
و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست

خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد
بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست

به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است
کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست...