برخاست، که عزم و استواری این است
بنشست، که صبر و بردباری این است
ذکر لب او «فُزتُ و رَبِّ الکعبه» است
در حال سجود، رستگاری این است
در چشم من آیینه علی، آب علیست
مهتاب علی، مهر جهانتاب علیست
خون سر او، کنار سجّاده نوشت
«مظلومترین شهیدِ محراب علیست»
دریا بود و گهر به ساحل میداد
انگشتری خویش به سائل میداد
از کیسهٔ نان خشک میکرد افطار
از کاسهٔ شیر خود به قاتل میداد
گفتند: که پیش از عدم آمد به وجود
آن صدرنشین مسند غیب و شهود
یک روز طلوع کرد از کعبهٔ عشق
یک روز غروب کرد در حال سجود