شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

صبح نزدیک است

«صبح نزدیک است» پیغامی چنین آورده بود
قاصدی که آسمان را بر زمین آورده بود

آیت‌اللهی که بر ما آیه‌های فتح را
- از شب تردید تا صبح یقین- آورده بود

«جایگاهش اوج آغوش حسین‌بن‌علی‌ست»
این خبر را با خودش «روح‌الامین» آورده بود...

از سفر برگشت اما از تعلق‌ها رها
دست‌هایش را بدون آستین آورده بود...

گریه‌هایش را شباهنگام در تنهایی‌اش...
خنده‌هایش را برای دوربین آورده بود

رقه، دیرالزور، موصل، الرمادی، بوکمال
کربلا در کربلا فتح‌المبین آورده بود

کربلایی راه افتاده‌ست پشت پیکرش
هرچه او آورده بود از اربعین آورده بود