شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

صدای حسین می‌آید

صدای کرب‌وبلای حسین می‌آید
به هوش باش، صدای حسین می‌آید..

یکی به پای ترک خورده و پر از تاول
به شوق بوسه به پای حسین می‌آید

یکی به منصب سقّایی است و مشک به دوش
به سوی واعطشای حسین می‌آید

یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر
به نیّت اُسرای حسین می‌آید

یکی به هروله با دستۀ طُوَیرجیان
مگر به سعی و صفای حسین می‌آید

توان آمدن کربلا نداشت یکی
به دست کارگشای حسین، می‌آید

یکی خیال نمی‌کرد قسمتش باشد
می‌آید و به دعای حسین می‌آید

مسیحی، اهل تسنّن، سیاه و سرخ و سفید
هرآن‌که هست، برای حسین می‌آید

خوشا زیارت آن‌کس که بعد برگشتن
به پرسشِ فقرای حسین می‌آید..

شهید کوچۀ ما بین کاروان با ماست
به دیدن شهدای حسین می‌آید..

دم ورودی کرب‌وبلا چه غوغایی‌ست
نوای نوحه‌سرای حسین می‌آید

عمود آخر جاده‌ست و روضه‌خوان می‌گفت
جواب أدرک أخای حسین می‌آید

حسین داغ دلش تازه است و عبّاسش
به پیشواز، به جای حسین می‌آید..

به گوش باش، عزیز حسین در راه است
به هوش باش، صدای حسین می‌آید