شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

فزت و رب الکعبه

به مسجد می‌رود معنا کند روح عبادت را
به مسجد می‌برد با خود علی امشب شهادت را

دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب
فُرادا می‌کند در سجدۀ دوم جماعت را

مگر این‌بار در بستر بخوابد ساعتی آرام
که سوزانده‌ست عمری در فراقش خواب راحت را

برای کشتنش از بدر تا محراب، راه افتاد
ندیدم هیچ‌جا از تیغ، تا این حد سماجت را

چنان آغوش وا کرده‌ست رفتن را که تا امروز
میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را

سحر، در کمتر از یک لحظه ارکان هُدی لرزید
مگر گویاتر از این بود تفسیری قیامت را؟

رها شد نغمۀ «فزت و رب الکعبه» در عالم
علی می‌خواست دریابیم معنای سعادت را...