هنوز از تو گرم است هنگامهها
بسی آتش افتاده در جامهها
چه زیبا به دستت رقم خورده است
حماسیترین فصل هنگامهها
به وقت سخن از تو ای عقل سرخ
جنون میچکد از سرِ خامهها
تو در پاسخ نامۀ کوفیان
نوشتی به خون سطرها نامهها...
بخوان آیه بر نیزه، ای باغِ سرخ!
که از عطر تو پر شود شامهها
::
تو گفتی که خوبان امیری کنند
دلاور شوند و دلیری کنند
مبادا جوانان به میدان رزم
ذلیلانه اظهار پیری کنند
تو گفتی خدا پا در آن مینهد
اگر خانه را گردگیری کنند
تو گفتی که هیهات، مردان ما
بمانند و ذلتپذیری کنند
تو موسی شدی تا ابوالفضلها
برایت چو هارون وزیری کنند