شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

مردان بزرگ

با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرنده‌های دیگر برگشت
مردی که سرش هوای پرواز گرفت
سردار به جبهه رفت و بی‌سر برگشت

در رقص گلوله دلنشین می‌میرند
روی هیجان سرخ مین می‌میرند
خاکستر پیکر تو هم گم شده است
مردان بزرگ این‌چنین می‌میرند

اندام گسستۀ تو «یا زهرا» گفت
حتی لب بستۀ تو «یا زهرا» گفت
وقتی در آسمان به رویت وا شد
پهلوی شکستۀ تو «یا زهرا» گفت