شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

کریم بن کریم

ای حریمت رشک جنّات النّعیم
خطّ تو خطّ صراط‌المستقیم

نسل طاها، زادۀ والمرسلات
نجل بسم الله رحمان الرّحیم

مشعل اِنّا هدیناه السّبیل
طلعت مرآت اللهُ الحکیم...

با تجلاّی تو از ظلمت چه باک
در تولاّی تو از آتش چه بیم

دور صحنین تو با صوت ملیح
این ندا پیوسته خیزد از نسیم:

یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم


شهر ری که از تو گرفته احترام
قبر تو کعبه، حرم بیت‌الحرام

بر رواق و قبر و خدّامت درود
بر مزار و صحن و زوّارت سلام

فیض جوشد از حریمت روز و شب
نور خیزد از مزارت صبح و شام

کاروان دل شده لبّیک‌گو
دور صحنین تو می‌گردد مدام

تا قیامت بر تمام اهل ری
سایۀ گلدسته‌هایت مستدام

هر که آید در کنار تربتت
می‌رسد بوی بقیعش بر مشام

هر چه خواندم در ثنایت نارسا
هر چه گفتم در مدیحت ناتمام

یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم


ای چراغ آسمان‌ها در زمین
روشنی‌بخش دل اهل یقین

لالۀ گلزار ختم‌الانبیا
سرو بستان امیرالمؤمنین

زائرانت روز و شب فوج ملک
پرده‌دارت حضرت روح‌الامین

انس و جان آرد به تو روی نیاز
دسته‌دسته از یسار و از یمین

سوره‌های مصحف رخسار تو
طا و ها و حا و میم‌ و یا و سین...

روز و شب بر زائرت آید ندا
فَادخُلُوها بسلامٍ آمنین...

یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم