شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

یار مظلومان

کسی که جان عزیزش، عزیز،‌ پیشِ خداست
به جان هرچه عزیز است، سیدالشهداست

برای مردِ خدا نیست، ‌بیم جان هرگز
که در مصاف، خطرآشنا و بی‌پرواست

حسین یاور دین بود و یار مظلومان
حسین خاطره‌ای تا همیشه پا برجاست

تو را که مانده به دل حسرتی ز عاشورا
بیا ببین که جهان صحنه‌ای ز عاشوراست

به خونِ خلق خدا دست ظلم رنگین است
غریو خلقِ ستم‌دیده روز و شب برپاست

کجاست دست رهانندهٔ خداجویان؟
که فتنه‌های زمان در کمین آدم‌هاست

اگر تو یاور دینی، حسین را دریاب
که وقت یاری خورشید نینوا حالاست

ز خدمتی که برآید ز دست، دست مدار
که در حمایت خلق خدا،‌ خدا با ماست

برای رونق این دین، قیام کرد حسین
قیام او به حقیقت قوام دین خداست

قیام کرد که برپا بماند اصل نماز
که این چراغ به ما روشنی‌رسان، فرداست

حسین دین خدا را، ز خون بهاری کرد
بهار دین خدا در گل نماز شماست