شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

یا سریع الرضا

غصه آورده‌ام، غم آوردم
باز شرمنده‌ام کم آوردم

باز شرمنده‌ام که خام شدم
دانه دیدم اسیر دام شدم

آمدم تا حساب صاف کنم
باز می‌خواهم اعتراف کنم

ای فدای نوازش و خشمت
کاش هرگز نیفتم از چشمت...

بی نگاه تو عشق کامل نیست
دل اگر بی‌تو می‌تپد دل نیست

به تماشایت ای همه باقی
«تبکی عینی بدمع مشتاقی»

گر چه رنگ پریده‌ای دارم
جان بر لب رسیده‌ای دارم

به تن سردم آفتاب بده
به سؤال دلم جواب بده

یا الهی! خرابی‌ام کم نیست
هیچ چیزم شبیه آدم نیست

ای خدا از خرابی‌ام کم کن
خانه‌ام را بساز و محکم کن...

بارم افتاده با هزار دلیل
«و انا عبدک الضعیف و ذلیل»

تو مرا از غبارها بتکان
ماهی‌ات را به آب‌ها برسان

خسته‌ام ای خدا مرا دریاب
«یا سریع الرضا» مرا دریاب