شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

یک گوشۀ نگاه

آمد سحر دوباره و حال سَهَر۱ کجاست؟
تا بلکه آبرو دهدم، چشم تَر کجاست؟

بیدار می‌نشینم و باشد دلم به خواب
با این درختِ آب نداده، ثمر کجاست؟

ای داوری که دست مرا کرده‌ای بلند
از من ز دستِ نفْس، زمین خورده‌تر کجاست؟

دارم دو دست سوی تو بالا و سر به زیر
کو دست دیگری که گذارم به سر؟ کجاست؟

با آب می‌کنند سیاهی ز صفحه پاک
پر گشته نامه‌ام ز گنه، چشم تر کجاست؟..

جز خانۀ تو، هر چه درِ خانه، بسته است
یک در، که وا شود به منِ دربه در کجاست؟

یک گوشۀ نگاه، عوض می‌کند مرا
در این میان، به گوشه‌نشین آن نظر کجاست؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. سَهَر: شب‌زنده‌داری، بیداری