سامرا امشب ز شبهای دگر زیباتری
در جلال و در شرف اُمّ القرای دیگری
باز دل، چلّهنشین حرمِ راز شدهست
مرغ شب، با نفس صبح همآواز شدهست
ای بر تو سلام آمده از داور هستی
بگذشته در آیین نبی از سر هستی
...هر کوچه و هر خانهای از عطر، چو باغیست
در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغیست