امشب شکوه عشق جهانگیر میشود
روح لطیف عاطفه تصویر میشود
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد
خدا که در حرم امن خویش راهت داد