سخت است چنان داغ عزیزان به جگرها
کز هیبت آن میشکند کوه، کمرها
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار