حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
خیرخواه توام از نور سخن میگویم
از هراسِ شب دیجور سخن میگویم
شب کویر، شبی ساکت است و رازآلود
شب ستاره شدن زیر آسمان کبود
سخن ز حبل الهی و بانگ «وَ اعتَصِمُو»ست
حقیقتی که هدایت همیشه زنده به اوست
سالها شهر در اعماق سیاهی سخت است
روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
مِنّی اِلَیْکِ... نامهای از غربت ایران
در سینه دارم حرفهایی با تو خواهرجان
سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟
با این نگاه، شیعهٔ چشمان کیستید؟