تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
بخوان از سورۀ احساس و غیرت
بگو از مرد میدان مرد ملت
سفر کردند سرداران عاشق
به روی شانۀ یاران عاشق
تو قرآن خواندی و او همزمان زد
زبانم لال هی زخم زبان زد
عقولٌ قاصرٌ عن کُنهِ مَجدِه
وَ اَنعَمنا و فَضَّلنا بِحَمدِه