چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
خون جگر نخورد و پیامآوری نکرد
مسلم که از حسین سلام مکرّرش
باید که خواند حضرت عبّاس دیگرش
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است
سلام من به حسینی که او امام من است
تو صبحِ روشنی که به خورشید رو کنی
حاشا که شام را خبر از تارِ مو کنی
کاروان، کاروان شورآور
کاروان، اشتیاق، سرتاسر
سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل
سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی