شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

روح حیات

مسلم که از حسین سلام مکرّرش
باید که خواند حضرت عبّاس دیگرش

فرموده مدح و منقبتش را به افتخار
ثاراللّهی که بوده نبی مدح گسترش

ایثار و عزم و غیرت و آزادی و شرف
تعظیم می‌کنند همه در برابرش

حیرت برند اهل فضیلت به رتبه‌اش
زانو زنند اهل کرامت به محضرش

مبهوت گشته آدمیان و فرشتگان
از عزّتی که کرده عطا حیّ داورش...

تعریف کرد و داد خبر از شهادتش
با دیدن عقیل همانا پیمبرش

این است آن شهید که در یاری حسین
تا روز حشر مسجد کوفه‌ست سنگرش

لبّیک او حسین و طوافش به موج خون
تکبیرها بلند ز هر زخم پیکرش...

پیوسته بوی عطر گل نینوا گرفت
زآن دسته‌های نی که عدو ریخت بر سرش

سر داد و سر نکرد به جز بر حسین خم
ای جان فدای پیکر در خون شناورش...

این است آن قتیل که بر زندگان دهد
روح حیات از نفس روح‌پرورش...

بالای دار رفت و همه سربه‌دارها
گل‌بوسه می‌زنند به قبر مطهّرش...