ای در دلِ تو زلال ایمان جاری
ای زخمِ زمانه بر وجودت کاری
دمید گرد و غبار سپاهیان سحر
گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر
از علم شود مرد خدا حقبینتر
عطر نفسش ز باغِ گل رنگینتر
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن