بگو چرا نشد امسال زائرت باشم
قدم به جاده گذارم، مسافرت باشم
صدای کربوبلای حسین میآید
به هوش باش، صدای حسین میآید
اذان میافکند یکباره در صحرا طنینش را
و بالا میزند مردی دوباره آستینش را
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
میروم گاهی خراسان گاهگاهی کربلا
یکطرفشمسالشموسویکطرفشمسالضحی
مِن الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی
حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی