سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است