میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد