میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست
سرخوش آنکس که در این ره سروسامانش نیست
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد