گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری