در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد