به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود