قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم