کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست