من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
ای خون تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتۀ نامیرا
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟
این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم