به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید