ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید