از همه سوی جهان جلوۀ او میبینم
جلوۀ اوست جهان کز همه سو میبینم
بغضها راه نفسهای مرا سد شدهاند
لحظهها بیتو پریشانی ممتد شدهاند
رمضان سایۀ مهر از سرِ ما میگیرد
بال رأفت که فروداشت، فرا میگیرد
بوَد آیا که درِ صلح و صفا بگشایند
تا دری هم به مراد دل ما بگشایند