و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو