خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد
صفای اشک به دلهای بیشرر ندهند
به شمع تا نکشد شعله، چشم تر ندهند
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند