نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟