میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی