گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را